خود از همه چیز برای رسیدن به این اهداف آیینی و مذهبی . او در سرتاسر جوانی و عمر خود را صرف مال اندوزی و استتار آن ثروت کرد و در آستانه پیری با دل و قلبی دست نخورده و خسته به ربابه رسید . اینها اجازه ندادند او قدرت مقایسه بین مادیات و صفات نیک انسانی را از دست بدهد و در لحظات پایانی عمر به دلیل وابستگی عمیق عاطفی به ربابه که ریشه در گذشته او داشت کارخانه دارو سازی خود را به ربابه بخشید و برای همیشه دنیا و ربابه را ترک کرد. حالا دیگر ربابه زنی متمول و ثروتمند ساکن اروپا بود و این شرایط هم باعث نشد او گذشته خود را فراموش کند . من کار گزار مالی او در زمینه کمکهای خیریه بودم و بعد از گذشت 30 سال او خوب می دانست همکاران و دوستان قدیمش در ایران کجا هستنند و چه می کنند آنان که با پشت سر گذاشتن جوانی ناکامشان حالا در آستانه میانسالی و پیری سرگردان و فرطوت و در صورت خوشانس بودن سر از آسایشگاهای سالمندان دولتی در می آوردند و باقی در زیر پل ها و گوشه خیابان ها در انتظار مرگ. ربابه که به شوخی "ربکا" صدایش می کردیم در پی شکار دربدری و بدبختی پیرزنانی بود که جوانیشان در زیر خاکستر آتش تاریخ مردمی ظالم دفن شده بود. مردمی که در طول تاریخ باستانی خود در دورانها و با مذاهب مختلف همیشه فحشا را با دست پیش می کشیده و با پا پس می زده .
من پا در میانسالی گذاشته بودم و از آن آرام آرام گذر می کردم . در طول عمر صنفی خودم کارها و پروژه های فنی و عمرانی زیادی انجام دادم که مقداری موفق و مقداری نا موفق بود ولی در این اواخر دست به کاری زدم و انجام طرحی را قبول کردم که در صورت اجرا و اتمام آن می توانست دلیل خوب و موجهی برای طول عمرم باشد. آن طرح تصفیه خانه فاضلاب تهران بود تصفیه پساب و فاضلاب میلیونها انسان که سالها است بدلیل عدم وجود آن این فاضلاب مجددا به چرخ مصرف کشاورزی و آشامیدنی می رسد و باعث ایجاد انواع بیماری های عفونی در سطح کل تهران می شود که بصورت عادی و روزمره برای مردم این شهر محسوس نیست .
این طرح و آرزوی صدو پنجاه ساله را من پیمانکار اجرایش بودم یک شرکت آلمانی طراح و ناظر اجرا آن و منبع تامین بودجه آن صندوق توسعه سازمان ملل با همکاری بانک جهانی نیمی از آن و دولت ایران نیمه دیگر . این برای من فقط کار نبود اجرای یک هدف آرمانی بود در تمام مراحل هم ربابه در جریان بود و پشتیبان فکری من . در اواسط اجرا تامین بودجه از طرف ایران قطع شد و طرح در ورطه خطرتعطیلی کامل قرار گرفت . در اینجا بود که ربابه تامین منبع مالی طرح را به عهده گرفت. او می گفت چه چیزی بالا تر از سلامتی و آسایش مردم است ؟
روزها از پی هم می گذشت کار عظیم تصفیه خانه فاضلاب با کار ما و نظارت طراح و ناظر آلمانی و تزریق ارز از طرف بانک جهانی و ربابه پیش می رفت .
ادامه دارد
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: رمان ایرانی ، ،
برچسبها: